به
یاد آن روزها که استاد علی تاجمیری پس از دریافت آدرس اینجانب از ارشاد مسجدسلیمان در آخرای پاییز سال ۶۷ با یک جعبه شیرینی نزد من آمده بود تا برای ملودیش شعری بنویسم. در طول یک هفته شعر بلندی تحت عنوان
مندیر بهارونم را نوشتم و خلاصه آنرا تنظیم و برای سرودن ترانه به ایشان دادم و سالها این شعر و ترانه سر لوحه همه آوازهایش بود اما دریغا که ایشان شاید به غفلت نام شاعر شعر را به زبان نیاورد و هنوز هم نفهمیدم چرا دوست نداشت شاعر شعر را معرفی کنند . مجبور شدم پس از سالها سکوت را بشکنم و شاعر شعر ملودی جناب آقای استاد تاجمیری را معرفی کنم . آری شاعر این شعر: جلال اسفندیاری غریبوند همان کسی که به دیگرانش هم شعر و ملودی بخشید . همانند شعر و ملودی شو مه چارده رسی تیم خو نداره/ مالکنون فلص بهار پام رو نداره / آستاره داده نشون ره وارگمون دیر/ گرمسیر گرما رسی مشک او نداره ..... بسیاری این شعر را به یاد دارن و ملودیش را نیز تکرار کردند.و اینهم شعر به
زمستون و
سرما یاد
مرغزارونم ( مندیر بهارونم ) با ترجمه اش:به زمستون و سرما ياد مرغزارونُمنيرسه به گوش مو بُنگ كوگ وسارونُمخسته ي زمستونُم مندير بهارونُمهَرس نَمَندِ به تيام ملث اُورِ و بارونُماي نسيم بُهاري بيَو بِرِس به امدادُمتا به اي وُلاتِ تنگ برَسن به فريادُمدی به سر رَسي جونُم مندير بُهارونُمهَرس نَمَندِه به تيام ملث اُورِ و بارونُمعيد نو كه ايرَسِ وختِ مال كنون ايبوهبو گُلاهه باوينه پُرِه آسمون ايبوهمو زِ بيقرارونُم مندير بهارونُمحَرس نَمَندِه به تيام ملث اُورِ و بارونُممو به قربون ايلاق اَوُ برفُ گلزارسمو به حيرونِ كوگون كه خونِن به كوهسارِسدی به سر رَسي جونُم مندير بُهارونُمحَرس نَمَندِه به تيام ملث اُورِ و بارو شيهه ي آفاق...
ادامه مطلبما را در سایت شيهه ي آفاق دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : shiheyafagho بازدید : 336 تاريخ : يکشنبه 8 خرداد 1401 ساعت: 14:26